یادش بخیر, استاد اخلاقی داشتیم که بعضی اوقات می فرمود: «آقایان! این همه روضه ی مظلومیت ائمه (علیهم السلام) را می خوانیم و اشک میریزیم, امشب می خواهیم روضه ی دیگری برایتان بخوانم, روضه ای که کسی نمی خواند. بیایید امشب, برای غربت و مظلومیت خدا گریه کنیم, خدایی که خیلی مظوم است, خیلی غریب است, کسی از او یاد نمی کند و همه به فکر خودشان هستند.» و بعد هم دستشان را رو پیشانی شان می گذاشتند و با حال گریه و کشیده می گفتند: «ااای خدااااای مظلووووووم...» و بعد هم گریه می کردند و شاگردان هم به تبع...
چرا یاد این خاطره افتادم؟
چون ایام انتخابات که می شود, اوضاع همینطوری می شود, همه به فکر خودشان و گروه شان و حزب شان هستند و انگار نه انگار که خدایی هم در میان هست و ناظر بر اعمال. دردناک تر آنکه همه هم از تکلیف و عمل به وظیفه ی دینی و میهنی خود دم می زنند و شعارهای آبدار می دهند و مدام طرف های مقابل را به انواع و اقسام تهمت ها و نارواها می نوازند. اما به راستی جایگاه خدای متعال در این کشاکش های سیاسی و... کجاست؟ واقعا جایگاه و منزلت حق تعالی در تمام لحظات زندگی ما بندگان ناسپاس کجاست؟
یک بار دیگر باید بر مظلومیت خدای متعال (به تعبیر استاد عزیزمان) گریست.
ای خدای مظلوم!!